1. قبل از هر چیزی در مورد فرد مورد نظر تحقیق کنید.( جستجو در صفحات اجتماعی و کسب اطلاعات در مورد موضوعاتی که برای فرد ناراحت کننده است).
2. سر صحبت را با موضوعات سرگرم کننده باز کنید. ( زیر نظر داشتن حرکات چشم ها" نگاه کردن به سمت راست بالا یا چپ بالا و متمرکز شدن به سمت درب خروجی نشانه دروغگویی است"، خشکی گلو و تعریق بیش از حد قسمت پیشانی و کف دست، متمایل به عقب نشستن).
3. کم کم شعله را زیاد کنید. ( در زمینه هایی که در مورد آنها اطلاعات دارید سوال بپرسید مثل شغل و تحصیلات).
4. اکنون اصل موضوع مدنظرتان را بپرسید تا به میزان صداقت طرف پی ببرید.
5.یک سوال تکراری را به سه روش مختلف بپرسید.( در لابه لای حرف طرف مقابل به دنبال تناقضات و ناهماهنگی ها نباشید بلکه برعکس به دنبال شباهت ها باشید! ارائه جواب های تکراری و از پیش آماده نشانه دروغگویی فرد است).
6. به سرعت تکلم و جوابگویی فرد مقابل دقت کنید.( جواب های بدون فکر و شتاب زده نشانه دروغگویی است).
7. یک جفت چشم و گوش اضافه قرض بگیرید. ( دعوت یک دوست خوب به جلسه جهت زیر نظر گرفتن طرف مقابل" حرکات چشم، دست، پاها).
منبع: World Health Organization
از روشﻫﺎی ﺟﺪﯾﺪ آﻣﺎری و ﯾﮑﯽ از ﻗﻮیﺗﺮﯾﻦ روشﻫﺎی ﺗﺠﺰﯾﻪ و ﺗﺤﻠﯿﻞ ﭼﻨﺪﻣﺘﻐﯿﺮه اﺳﺖ ﮐﻪ ﺑﺮﺧﯽ ﻫﻢ ﺑﻪ آن ﺗﺤﻠﯿﻞ ﺳﺎﺧﺘﺎری ﮐﻮارﯾﺎﻧﺲ، اﻟﮕﻮﺳﺎزی ﻋﻠﯽ و ﻟﯿﺰرل اﻃﻼق ﻣﯽﮐﻨﻨﺪ. ﮐﺎرﺑﺮد اﺻﻠﯽ آن در ﻣﻮﺿﻮﻋﺎت ﭼﻨﺪ ﻣﺘﻐﯿﺮهای اﺳﺖ ﮐﻪ ﻧﻤﯽﺗﻮان آﻧﻬﺎ را ﺑﻪ ﺷﯿﻮه دو ﻣﺘﻐﯿﺮی ﺑﺎ در ﻧﻈﺮ ﮔﺮﻓﺘﻦ ﻫﺮﺑﺎر ﯾﮏ ﻣﺘﻐﯿﺮ ﻣﺴﺘﻘﻞ ﺑﺎ ﯾﮏ ﻣﺘﻐﯿﺮ واﺑﺴﺘﻪ اﻧﺠﺎم داد. ﺗﺠﺰﯾﻪ و ﺗﺤﻠﯿﻞ ﭼﻨﺪﻣﺘﻐﯿﺮه ﺑﻪ ﯾﮏ ﺳﺮی روشﻫﺎی ﺗﺠﺰﯾﻪ و ﺗﺤﻠﯿﻞ اﻃﻼق ﻣﯽﺷﻮد ﮐﻪ وﯾﮋﮔﯽ اﺻﻠﯽ آﻧﻬﺎ، ﺗﺠﺰﯾﻪ و ﺗﺤﻠﯿﻞ ﻫﻤﺰﻣﺎن ﭼﻨﺪ ﻣﺘﻐﯿﺮ ﻣﺴﺘﻘﻞ ﺑﺎ ﭼﻨﺪ ﻣﺘﻐﯿﺮ واﺑﺴﺘﻪ اﺳﺖ. در این روش جدید آماری، ﺑﺮﺧﯽ از ﻣﻮارد را ﺑﻪ ﻃﻮر ﻣﺴﺘﻘﯿﻢ اﻧﺪازهﮔﯿﺮی ﻣﯽشود(ﻣﺪل اﻧﺪازهﮔﯿﺮی) ﮐﻪ ﻋﻤﻮﻣﺎً ﻫﻤﺎن ﮔﻮﯾﻪﻫﺎی ﭘﺮﺳﺸﻨﺎﻣﻪ اﺳﺖ و ﺑﺮﺧﯽ از ﻣﻮارد ﺑﺎ ﺗﺮﮐﯿﺐ اﯾﻦ ﮔﻮﯾﻪﻫﺎ ﺑﺪﺳﺖ آمده و رواﺑﻂ آﻧﻬﺎ را ﻣﯽﺳﻨﺠﺪ(ﻣﺪل ساختاری) ﺗﺎ ﺑﺘﻮان ﻣﺪل ﻧﻬﺎﯾﯽ را رﺳﻢ نمود. ﻣﺪل ﻣﻌﺎدﻻت ﺳﺎﺧﺘﺎری ﯾﮏ ﺗﺤﻠﯿﻞ ﭼﻨﺪ ﻣﺘﻐﯿﺮی ﺑﺴﯿﺎر ﻧﯿﺮوﻣﻨﺪ از ﺧﺎﻧﻮاده رﮔﺮﺳﯿﻮن ﭼﻨﺪ ﻣﺘﻐﯿﺮی است ﮐﻪ ﺑﻪ ﻣﺤﻘﻖ اﻣﮑﺎن ﻣﯽدﻫﺪ ﻣﺠﻤﻮﻋﻪای از ﻣﻌﺎدﻻت رﮔﺮﺳﯿﻮن را ﺑﻪ ﻃﻮر ﻫﻤﺰﻣﺎن ﻣﻮرد آزﻣﻮن ﻗﺮار دﻫﺪ. یک مدل اندازهگیری، جزئی از مدل معادله ساختاری است که نحوه سنجش یک متغیر پنهان را با استفاده از دو یا تعداد بیشتری متغیر مشاهده شده تعریف میکند. همچنین میتوان گفت که در مدل اندازهگیری مشخص میشود که مجموعه متغیرهای مشاهده شده برای یک متغیر پنهان تا چه حد تحت تأثیر متغیر پنهان موردنظر و تا چه حد تحت تأثیر متغیر خطا(همه عوامل تأثیرگذار غیر از متغیر پنهان مورد نظر ) هستند. ﻣﻨﻈﻮر از ﻣﺪل ﺳﺎﺧﺘﺎری، ﺻﺮﻓﺎ رواﺑﻂ ﻋﻠﯽ ﺑﯿﻦ ﻣﺘﻐﯿﺮﻫﺎی ﻣﮑﻨﻮن(ﭘﻨﻬﺎن)، اﺳﺖ. ﺑﻪ ﺑﯿﺎن دﯾﮕﺮ ﻫﺪف اﯾﻦ ﻣﺪل ﮐﺸﻒ ﻫﺮ دوی اﺛﺮات ﻣﺴﺘﻘﯿﻢ و ﻏﯿﺮﻣﺴﺘﻘﯿﻢ ﻣﺘﻐﯿﺮﻫﺎی ﻣﮑﻨﻮن ﺑﺮونزا ﺑﺮ ﻣﺘﻐﯿﺮﻫﺎی ﻣﮑﻨﻮن درونزا اﺳﺖ. ﻟﯿﺰرل(LISREL ) ﯾﮏ ﻣﺤﺼﻮل ﻧﺮم اﻓﺰاری اﺳﺖ ﮐﻪ ﺑﻪ ﻣﻨﻈﻮر ﺑﺮآورد و آزﻣﻮن مدلهای ﻣﻌﺎدﻻت ﺳﺎﺧﺘﺎری ﻃﺮاﺣﯽ و از طریق شرکت بین المللی نرمافزار علمی(www.ssicentral.com) ﺑﻪ ﺑﺎزار ﻋﺮﺿﻪ ﺷﺪه اﺳﺖ. در سال 1970 هنگامی که کارل جورسکوج و داگ سور بام مدل لیزرلیاش را در کنفرانسی ارائه داد، نخستین زمینه بسط و توسعه روش لیزرل را فراهم آورد. پنج سال بعد یعنی سال 1975 نخستین برنامه لیزرلی (Version 3) در دسترس عموم قرار گرفت. واژه LISREL مخفف (Linear Structural Relations) به معنای (روابط ساختاری خطی) است. صفت (Linear) برای نسخههای رایج برنامه لیزرل بسیار محدودکننده است. از این رو کلمه LISREL مترادف شده است با " "Structural Equation Modeling(SEM) به معنای " مدلیابی معادله ساختاری". اﯾﻦ ﻧﺮماﻓﺰار ﺑﺎ اﺳﺘﻔﺎده از ﻫﻤﺒﺴﺘﮕﯽ و ﮐﻮوارﯾﺎﻧﺲ اﻧﺪازهﮔﯿﺮی ﺷﺪه، ﻣﯽﺗﻮاﻧﺪ ﻣﻘﺎدﯾﺮ ﺑﺎرﻫﺎی ﻋﺎﻣﻠﯽ، وارﯾﺎنسها و ﺧﻄﺎﻫﺎی ﻣﺘﻐﯿﺮﻫﺎی ﻣﮑﻨﻮن را ﺑﺮآورد ﯾﺎ اﺳﺘﻨﺒﺎط ﮐﻨﺪ و از آن ﻣﯽﺗﻮان ﺑﺮای اﺟﺮای ﺗﺤﻠﯿﻞ ﻋﺎﻣﻠﯽ اﮐﺘﺸﺎﻓﯽ، ﺗﺤﻠﯿﻞ ﻋﺎﻣﻠﯽ ﻣﺮﺗﺒﻪ دوم، ﺗﺤﻠﯿﻞ ﻋﺎﻣﻠﯽ ﺗﺎﯾﯿﺪی و ﻫﻤﭽﻨﯿﻦ ﺗﺤﻠﯿﻞ ﻣﺴﯿﺮ (ﻣﺪلﯾﺎﺑﯽ ﻋﻠﺖ و ﻣﻌﻠﻮﻟﯽ ﺑﺎ ﻣﺘﻐﯿﺮﻫﺎی ﻣﮑﻨﻮن) اﺳﺘﻔﺎده ﮐﺮد. نرمافزار LISREL، مجموعهای از برنامههای کاربردی دیگر را نیز توسعه داده تا محققان بتوانند از این مجموعه در جهت آزمون مدلها و بررسی برازش آنها استفاده کنند. یکی از این برنامهها PRELIS میباشد که در سال 1986 نخستین نسخه آن منتشر شد. کارکرد اصلی آن محاسبه یکسری آمارههای مناسب برای تحلیل توسط برنامه لیزرل بود. به تدریج کاربرد آن به سمت برخورداری از یکسری ابزارهای اکتشافی، حهت کمک به کاربران برای بدست آوردن درک بهتری از دادههایشان قبل از استفاده از مدل لیزرلی، بسط و گسترش یافت. یعنی PRELIS عمدتا شامل مواردی میشود که محقق میباید قبل از پرداختن به مدلسازی و آزمون مدلها به آنها توجه کند. مواردی نظیر نرمال بودن دادهها، دادههای پرت یا دور افتاده و دادههای مفقود شده از جمله این موارد است. استفاده از برنامه PRELIS کمک میکند تا محقق ویژگیهای مربوط به دادههای خام را، که ممکن است خروجی LISREL را تحت تاثیر قرار دهد، شناسایی کند و با آگاهی از ویژگیهای موجود در دادههای خام به انجام تخمینهای لازم اقدام نماید و یا در خصوص انتخاب روشهای خاصی، برای تخمین متناسب با خصوصیات دادهها، تصمیمگیری کند . روش ﻟﯿﺰرل ﺿﻤﻦ آﻧﮑﻪ ﺿﺮاﯾﺐ ﻣﺠﻬﻮل ﻣﺠﻤﻮﻋﻪ ﻣﻌﺎدﻻت ﺳﺎﺧﺘﺎری ﺧﻄﯽ را ﺑﺮآورد ﻣﯽﮐﻨﺪ ﺑﺮای ﺑﺮازش ﻣﺪلهایی ﮐﻪ ﺷﺎﻣﻞ ﻣﺘﻐﯿﺮﻫﺎی ﻣﮑﻨﻮن، ﺧﻄﺎﻫﺎی اﻧﺪازهﮔﯿﺮی در ﻫﺮ ﯾﮏ از ﻣﺘﻐﯿﺮﻫﺎی واﺑﺴﺘﻪ و ﻣﺴﺘﻘﻞ، ﻋﻠﯿﺖ دو ﺳﻮﯾﻪ، ﻫﻢزﻣﺎﻧﯽ و واﺑﺴﺘﮕﯽ ﻣﺘﻘﺎﺑﻞ ﻣﯽﺑﺎﺷﺪ ﻃﺮحرﯾﺰی ﮔﺮدﯾﺪه اﺳﺖ. اﻣﺎ اﯾﻦ روش را ﻣﯽﺗﻮان ﺑﻪ ﻋﻨﻮان ﻣﻮارد ﺧﺎﺻﯽ ﺑﺮای روشهای ﺗﺤﻠﯿﻞ ﻋﺎﻣﻠﯽ ﺗﺎﯾﯿﺪی، ﺗﺤﻠﯿﻞ رﮔﺮﺳﯿﻮن ﭼﻨﺪﻣﺘﻐﯿﺮی، ﺗﺤﻠﯿﻞ ﻣﺴﯿﺮ، ﻣﺪلهای اﻗﺘﺼﺎدی ﺧﺎص دادهﻫﺎی واﺑﺴﺘﻪ ﺑﻪ زﻣﺎن، ﻣﺪلهای ﺑﺮﮔﺸﺖﭘﺬﯾﺮ و ﺑﺮﮔﺸﺖﻧﺎﭘﺬﯾﺮ ﺑﺮای داده ﻫﺎی ﻣﻘﻄﻌﯽ / ﻃﻮﻟﯽ، ﻣﺪلهای ﺳﺎﺧﺘﺎری ﮐﻮوارﯾﺎﻧﺲ و ﺗﺤﻠﯿﻞ ﭼﻨﺪ ﻧﻤﻮﻧﻪ ای (ﻣﺎﻧﻨﺪ آزﻣﻮن ﻓﺮﺿﯿﻪﻫﺎی ﺑﺮاﺑﺮی ﻣﺎﺗﺮﯾﺲ ﮐﻮوارﯾﺎﻧﺲ، ﺑﺮاﺑﺮی ﻣﺎﺗﺮﯾﺲ ﻫﻤﺒﺴﺘﮕﯽﻫﺎ، ﺑﺮاﺑﺮی ﻣﻌﺎدﻻت و ﺳﺎﺧﺘﺎرﻫﺎی ﻋﺎﻣﻠﯽ و ﻏﯿﺮه) ﻧﯿﺰ ﺑﻪ ﮐﺎر ﺑﺮد.
اختلالات روانی
اختلال روانی یک عبارت بسیار فراگیر برای توصیف کردن بسیاری از بیماری های روحی، روانی و رفتاری است که باعث اختلال تفکر، احساس و رفتار صحیح در امور روزمره زندگی فرد میشود. پژوهشگران معتقدند بسیاری از اختلالات روانی در سالهای نوجوانی و جوانی و همزمان با ورود فرد به اجتماع و محیط کار و دانشگاه رخ میدهد. عموم این اختلالات روانی قابل درمان هستند و این درمان به شرطی است که علایم زودهنگام شناسایی شوند و فرد به مرحله پیشرفته بیماری نرسد. برای قرنها با بیمارانی که از اختلالاتِ ذهنی (Mental Disorders) رنج میبردند، به شیوههای کاملاً وحشیانه و بدوی برخورد میشد. این باور که علت اختلالاتِ ذهنی، شیاطین و نیروهای متافیزیکی هستند، یک باور رایج بود. شیوهٔ متداولِ درمان بیمارانِ ذهنی این بود که شرایطِ بدنیِ بیمار را به قدری نامناسب کنند تا شیطان مجبور به ترکِ بدن او گردد! از این رو بیمار را با آبِ جوش غسل میدادند، او راشلاق میزدند، به او گرسنگی میدادند یا او را شکنجه میکردند. زیگموند فروید یکی از نخستین روانشناسانی بود که نیاز به شیوههای درمانی و ارائهٔ یک رویکرد جامع در این زمینه را احساس کرد و روانکاوی را بر این مبنا ایجاد کرد. بیماریهای روانی انواع مختلفی دارند که برخی از معروفترین آنها عبارتند از: اختلالات خلقی، اختلالات اضطرابی، اختلالات روانپریشی، اختلالات شبه جسمی، اختلالات ناشی از مصرف مواد، اختلالات خوردن، اختلالات خواب، اختلالات شخصیت، اختلالات انطباقی، اختلالات روان تنی، اختلالات کنترل تکانه، اختلالات جنسی و اختلالات شناختی. اختلالهای روانی به دلایل گوناگونی پدید میآیند و میتوانند دارای زمینههای ژنتیکی، فیزیولوژیکی، محیطی، خانوادگی، اجتماعی، فردی و شیوهی زندگی باشد.
علل مربوط به بروز اختلالات روانی:
دیدگاه زیست شناختی
این دیدگاه "آشفتگیهای بدنی" را علت اختلال روانی میداند. بینظمی در ژنها ممکن است سبب ساز بعضی رفتارهای غیرانطباقی باشد. دیگر تعیین کننده زیست شناختی رفتار، مغز و دستگاه عصبی است. آشفتگی در بخشهای معینی از مغز میتواند اختلال روانی را موجب شود. دستگاه غدد و عملکرد آنها نیز میتواند در بروز این دسته از اختلالات سهیم باشد
.
دیدگاه روانکاوی
این دیدگاه که "افکار و هیجانات" را علل مهم رفتار میداند، در سبب شناسی اختلال روانی به شناسایی افکار و هیجانات ناآشکار که مسبب اساسی اختلالات هستند، تاکید میکند. از دیدگاه روانکاوی پنج سال اول زندگی از لحاظ رشد سالم شخصیت یا بروز اختلالات حایز اهمیت است.
دیدگاه یادگیری
این دیدگاه که بر اهمیت "یادگیری" تاکید دارد، معتقد است که اختلالات روانی با پیوندهای یادگیری قابل توضیح هستند. در این دیدگاه "سرمشق گیری، تقویت کنندههای مثبت و منفی و شرطی سازیها" در بروز رفتارهای غیر عادی مورد استفاده قرار میگیرند.
دیدگاه شناختی
تمرکز دیدگاه شناختی بر "شناخت فرد از محیط پیرامون خود" متکی است. از این دیدگاه ناتوانی فرد در تشکیل شناختها و طرحوارههای مناسب از ارتباط خود با محیط مشکلاتی را برای او بوجود میآورد.
امروزه درمان شناخته شدهای برای مداوای بیماری روانی وجود ندارد. اما بخاطر پیشرفتھای تحقیقاتی، داروھای جدید، و سایر متدھای روان درمانی، عوارض بیماری روانی تعدیل و تقلیل یافتهاند. بطوری که شخص میتواند زندگی خود را از نظر کیفی بازسازی کند.
شناسایی استعدادهای فردی میتواند گامی مهم در راستای انتخاب مسیر درست پیشرفت باشد. افراد با توجه به شرایط محیطی دارای استعدادهای متفاوتی میباشند و استعدادیابی میتواند از سردرگمی افراد در آینده و انتخاب مسیرهای نادرست جلوگیری کند. یافتن استعدادهای نهان و شناساندن آنها میتواند مسیر درست پیشرفت را برای هر شخص ترسیم نماید. با نگاهی به اطراف خویش خواهید دید که چه کسانی از شغل خودشان راضی هستند؟ چه کسانی شغل مرتبط با رشته تحصیلی خود دارند؟ و چه کسانی در شغل تخصصی شان موفق بودهاند؟ وقتی بحث موفقیت پیش میآید اولین گزینهای که به ذهن هر کس میرسد موفقیت شغلی است، این در حالی است که در جامعه امروزی ما بسیاری افراد در شغل دلخواه خود مشغول به کار نیستند و یا شغلی مغایر با مدرک تحصیلی خود دارند. هر فردی با توجه به شرایط، استعدادها و تواناییها، اوضاع و احوال خانوادگی و ویژگیهای شخصیتی باید در شغلی مناسب با خودش قرار بگیرد. اگر افراد قبل از تعیین هدف و الگوهای زندگی به شناخت کاملی از ویژگیهای خود برسند و بر مبنای آن مسیر زندگی خود را تعیین کنند درطول زندگی خود احساس ناامیدی، پوچی و یا سردرگمی نمیکنند. همهی افراد در طول دوران زندگیشان انتخابهایی میکنند مثل انتخاب همسر، دوست، شغل، رشته تحصیلی و...! اگر این انتخابها بر اساس تواناییها و شناخت استعدادهای شخصی باشد و هر کس با توجه به ویژگیهایش این انتخاب را انجام دهد قطعا در مسیری که قدم بر میدارد به موفقیت عالی میرسد. هدف ما این است که شما عزیزان را به بهترین مسیر زندگیتان سوق دهیم، مسیری که موفقیت شما در آن تضمین شده باشد!
معمولا مقاله به نوشتهای گفته میشود که یکی از اهداف نویسنده آن بررسی یکی از مسائل علمی، ادبی، اجتماعی، اخلاقی و جز آنها باشد و قصد دارد با پژوهش دقیق موضوع را اثبات یا رد کند. در ایران مقاله نویسی از قرن سیزدهم میلادی به بعد رایج شد. اما درکشورهای اروپایی مقاله نویسی از اوایل قرن هفدهم که نخستین نشریههای دورهای کشورهای اروپایی انتشار یافت آغاز گردید. درعصر حاضر که موسوم به عصر اطلاعات میباشد، انتشار مقالهی پژوهشی در نشریات و مجلات معتبر پژوهشی، اصلیترین و مهمترین شیوهی ارائهی نتایج یک مطالعه و تحقیق میباشد و در مجامع علمی بین المللی میزان مشارکت افراد، دانشگاهها و یا کشورها در تولید علم، با تعداد مقالات چاپ شدهی آنها در نشریات معتبرعلمی سنجیده میشود.
اقدامات لازم قبل از نوشتن مقاله:
بررسی و تحلیل مقوله ها و نکات مورد توجه در انتخاب موضوع:
در پایان از خودتان بپرسید:
دلایل عدم پذیرش مقالات در مجلات علمی:
1) ابهام در موضوع مقاله و وجود تعداد زیاد مقالات مشابه پیشین
2) عدم تبیین زمینه اصلی تحقیق
3) نمونهگیری نامناسب
4) عدم رعایت اصول مقاله نویسی مورد نظر نشریه
5) عدم ذکر صحیح ارقام آماری
6) فقدان بحث و پرداختن به نتایج
7) چکیده های خیلی کوتاه و خیلی زیاد
8) بی دقتی در تهیه متن (غلط تایپی، اشتباهات متن)
9) عدم ارتباط موضوع مقاله با رویکرد نشریه
سرطان طیف وسیعی از افراد در سنین مختلف را به خود مبتلا ساخته و دارای عوارض جسمی و روانشناختی متعددی میباشد که خود فرد مبتلا و اطرافیان وی را حین و پس از اتمام درمان مبتلا میسازد. تغییرات ظاهری مانند ریزش مو و کاهش وزن تآثیر زیادی بر روی عزت نفس و اعتماد به نفس بیمار دارد. تغییرات فیزیکی بعد از درمان، مثل خستگی شدید، تهوع و ضعف باعث ایجاد احساس ترس از درد و مرگ در بیمار میشود. همچنین بیماران مشکلات روانشناختی سرطان را تجربه میکنند از قبیل غم، اضطراب، افسردگی، خشم، احساس ترس از مرگ، احساس گناه، اختلالات شخصیتی، اختلالات خلقی و اختلالات سوء مصرف مواد. این بیماران در مواجه با سرطان در مواردی نظیر تطبیق دادن خود با بیماری، کنارهگیری از اجتماع و خانواده، تصمیمگیری راجع به شیوههای درمان، کیفیت زندگی، پذیرش تغییر شیوه نگهداری، هزینههای مالی، نگرانی راجع به شغل و موقعیت اجتماعی مشکلات شدیدی را تجربه میکنند. مراقبتهای روانشناختی در بیماران سرطانی طبیعی و ضروری است و جزئی از فرآیند درمان محسوب میشود. دو وظیفه اصلی روانشناسان در حوزه مقابله با سرطان و بیماران مبتلا به آن، شامل پاسخگویی به نیازهای روانشناختی بیماران مبتلا به سرطان و مراقبان آنها در تمام مراحل بیماری و بررسی و شناسایی تمامی عوامل تاثیرگذار رفتاری و روانی بر مبتلایان و درمانیافتگان از سرطان میباشد. یکی از متغیرهای روانشناختی که توجه به آن در بیماران سرطانی حائز اهمیت میباشد، ابرازگری هیجانات است. ابرازگری هیجانی را به عنوان نمایش بیرونی هیجان بدون توجه به ارزش(مثبت یا منفی) و روش(کلامی یا بدنی) تعریف میکنند. برخی افراد، هیجان را آزادانه و بدون نگرانی از پیامدهای آن ابراز میکنند؛ برخی دیگر، در انتقال حالتهای هیجانی محافظهکارند(إمونز و کلبی، 1995). عدهای هیجان خود را ابراز نمیکنند اما راحت زندگی میکنند و افرادی نیز هستند که وقتی هیجانات خود را بازداری میکنند، با خطر آشفتگی روانشناختی و مشکلات بالقوهی جسمانی روبرو میشوند. هیجان، چهار عملکرد اصلی تحت عنوان نظمدهی به برانگیختگی، درک خود، ارتقای مهارتهای مقابلهای و بهبود روابط بین فردی را برعهده دارد(کندی مور و واتسون، 1999) و در میان گذاشتن تجارب هیجانی منفی، یکی از شیوههای بازگرداندن تعادل از دسترفته و حفظ سلامت افراد است(پنبیکر، 1995). دواﻧﻠﻮ ﺑﺎ آﮔﺎﻫﻲ از ﻣﻮاﻧﻌﻲ ﻛﻪ ﺑﺮ ﺳﺮ راه ﺗﺤﻠﻴﻞﮔﺮی ﻛﻼﺳﻴﻚ وﺟﻮد داﺷﺖ و ﻫﻤﻴﻦﻃﻮر آﺷﻨﺎﻳﻲ ﺑﺎ ﻓﺮاروان ﺷﻨﺎﺳﻲ ﻓﺮوﻳﺪ، ﻣﺠﻤﻮﻋﻪای از ﻣﺪاﺧﻼت ﻫﻴﺠﺎن ﻣﺪار را به منظور"فشار" برای بسیج هیجانات و "چالش" با دفاعهای به سطح آمده و جمعبندی یافتههای بعد از تجربه هیجانی، به وجود آورد و مداخلاتی خلق کرد تا اینکه درگیری هیجانی بیمار را افزایش داده، و سطح مقاومت و دفاعهای وی ﻛﻪ ﻣﺎﻧﻊ ﻓﺮآﻳﻨﺪ ﺗﺠﺮﺑﻪ، اﺑﺮاز ﻫﻴﺠﺎﻧﻲ و ﻧﻴﺰ رواﺑﻂ ﺻﻤﻴﻤﻲ اﺳﺖ را ﺗﻀﻌﻴﻒ و ﻣﺘﺰﻟﺰل ﮔﺮداﻧﺪ(عباس، میشل و اوگردیزک، 2008). ﻧﺘﺎﻳﺞ ﭘﮋوﻫﺶها ﺣﺎﻛﻲ از اﻳﻦ اﺳﺖ ﻛﻪ اﻓﺸﺎی ﻫﻴﺠﺎﻧﻲ در درازﻣﺪت ﻣﻨﺠﺮ ﺑﻪ ﻛﺎﻫﺶ اﺿﻄﺮاب، بیﺧﻮاﺑﻲ، افسردگی، خلق منفی و بازداری(پنبیکر، 1997؛ کنیل، 2004)، افزایش سلامت روانشناختی، کاهش مشکلات جسمی، رجوع کمتر به مراکز سلامت(کمپبل و پنبیکر، 2003)، بهبود کنشوری اجتماعی و عزت نفس(کینگ و إمونز،1990) میشود (خوریانیان، 2013). متغیر روانشناختی دیگری که لازم است در اﻓﺮاد مبتلا به سرطان مورد توجه قرار گیرد، ﺑﮑﺎرﮔﯿﺮی مکانیزمهای دفاعی در مواجهه با بیماری سرطان است ﮐﻪ در رﻫﯿﺎﻓﺖﻫﺎی ﭘﻮﯾﺸﯽ ﺑﻪ وﯾﮋه در روش دواﻧﻠﻮ ﺗﻮﺟﻪ ﺧﺎﺻﯽ ﺑﻪ آﻧﻬﺎ ﺷﺪه است. رواندرمانی علاوه بر اینکه دامنه روابط میان بیماران را افزایش میدهد سبب افزایش آگاهی، فعالیت، تاثیر در اتخاذ تصمیم، کاهش نگرانی، افزایش اعتماد به نفس میگردد(تاوش، 1371). رواندرﻣﺎﻧﻲ ﭘﻮﻳﺸﻲ ﻛﻮﺗﺎه ﻣﺪت فشرده(ISTDP) ریشه در ماهیت روانتحلیلگری فروید دارد و از طریق فعالیتهای مالان، ﻣﺎن، ﺳﻴﻔنئوس، اﺳﺘﺮاپ و ﺑﻴﻨﺪر ، دواﻧﻠﻮ، ﭘﻮﻻک و ﻫﻮرﻧﺮ و دی ﺟﺎنگ تکامل یافت(دریسن و ﻫﻤﻜﺎران، 2009). ویژگیهای بارز این رویکرد درمانی؛ تجربه هیجانی عمیق در حین جلسهی درمان، سطح فعالیت درمانگر، تشویق بیمار به همکاری و توجه فعال به محدودیت زمانی، و همچنین تمرکز درمانی و معیارهای انتخاب ویژه است(عباس، 2002). پژوهشهای عباس و همکاران(2014)، تاون و همکاران(2008)، باربر و همکاران(2012)، دریسن و همکاران(2015)، عباس و همکاران(2008) در ﻣﻮرد اﺛﺮﺑﺨﺸﯽ رواندرﻣﺎﻧﯽ ﭘﻮﯾﺸﯽ ﮐﻮﺗﺎه ﻣﺪت فشرده ﺣﺎﮐﯽ از ﻧﺘﺎﯾﺞ ﻣﺜﺒﺖ اﯾﻦ درﻣﺎن در ﮐﺎﻫﺶ ﻧﺸﺎﻧﻪﻫﺎ، آﺷﻔﺘﮕﯽﻫﺎی ﻣﯿﺎنﻓﺮدی و ﮐﻨﺶوری ﺷﻐﻠﯽ/ اﺟﺘﻤﺎﻋﯽ بودهاند. هدف رواندرمانی پویشی کوتاهمدت فشرده، این است که بیمار بتواند دامنه وسیعی از هیجانهای آدمی را بپذیرد، بر آنها تسلط یابد و آنها را یکپارچه سازد. این روش درمانی با اسـتفاده از فنون قفلگشایی ناهشیار و تصویرگری احساسات به صورت ملایم و همدلانـه موجـب می شـود تـا بیمـاران بـا تعارضـات ناشـی از بیماری سرطان، روابـط گذشـته، حـال و در ارتباط بـا درمانگر رویـارو شـوند و از طریق بازشناسـی و تجربه عواطف فعال سـاز و بازدارنـده، تعارضـات هیجانیشان را حل وفصـل نمایند. با توجه به اینکه افراد مبتلا به سرطان سینه به منظور پرهیـز از طـرد اجتماعی، هیجانـات خـود را سـرکوب و از حضـور فعـال در جمـع اجتنـاب میکنند، ابـراز هیجانـات در فضـای امـن همـراه بـا عدم احسـاس طـرد از سـوی درمانگـر بـه بهبـود عملکرد اجتماعی آنها میانجامد و این فرایند موجب میشود که بیماران سبکهای غیرانطباقـی را کـه بـرای ارتبـاط بـا خود و دیگران استفاده میکرده، رها سازند و بجای آن، سبکهای رشدیافتهتری را اتخاذ نمایند.
مشاوره و روان درمانی
مداخلات روانشناختی برای شناسایی و کاهش رنج ها و ضعفها، و تحقق ظرفیتها و تواناییهای آدمی از موضوعاتی است که توجه روانشناسان، روانپزشکان، مددکاران اجتماعی، پزشکان عمومی و حتی مراجع قضایی را به خود جلب کرده است. مبنای این مداخلات، گوش دادن و فراهم کردن فرصت بروز و افشای افکار و احساسات است. یافتههای پژوهشی گویای این واقعیت هستند که ابراز افکار و احساسات، عملکرد سیستم ایمنی و سلامت جسمانی و روانی را بهبود میبخشد. اصول علمی و دقیق رویکرد روان پویشی کوتاه مدت موجب میشود که بیماران در کوتاهترین زمان ممکن، عمق احساسات و افکار خود را شناسایی و تجربه نمایند و به تبع آن سلامت روانی بیشتری را بدست آورند. رویکرد روان پویشی کوتاه مدت فشرده کارایی و اثر بخشی خود را در بسیاری از حوزههای اختلال روانی به ویژه اختلال افسردگی، اضطراب، اختلالات شخصیت و مشکلات بین فردی به اثبات رسانده است. این رویکرد درمانی به واسطه بررسی گذشته و ناخودآگاه بیمار در طی مراحل توالی پویشی و همچنین تفسیر رابطه گذشته و حال باعث خودشناسی و همچنین پیبردن به علل رفتار فرد میشود. احساسات ابراز نشده نسبت به والدین و مراقبین، در جلسات درمانی نسبت به درمانگر ابراز می شود، احساساتی که باعث کنارهگیری هیجانی فرد در رابطه با دیگران می شد. همچنین با تمرکز بر انتقالهای بیمار نسبت به درمانگر و دفاعهای غیرانطباقی و چالش با آنها، آگاهی بیمار نسبت به روابط و رفتار خود بیشتر میشود و قادر خواهد بود که برخلاف گذشته رفتار پختهتری با دیگران داشته باشد. تجربه یک موقعیت درمانی و همچنین استفاده از اصول درمان روان پویشی، فرایندی تأثیرگذار است که باعث تغییر ات اساسی در درون فرد میشود. روان پویشی کوتاهمدت فشرده از طریق تمرکز بر اضطراب تنظیم نشده، دفاعها، انتقالهای بیمار و هدایت آنها به سمت بازگشایی ناهشیار، بر روابط بیمار در حال و گذشته متمرکز میشود و وی را قادر میسازد که احساسات سرکوب شده، خواستهها، و تجربه روابط صمیمی با دیگران را لمس کند و این تجارب را در زندگی روزمره خود به کار گیرد.