مرکز مشاوره کودک و نوجوان عابد

مرکز مشاوره کودک و نوجوان عابد

مرکز مشاوره کو دک و نوجوان عابد
مرکز مشاوره کودک و نوجوان عابد

مرکز مشاوره کودک و نوجوان عابد

مرکز مشاوره کو دک و نوجوان عابد

نظریه مسیر زندگی

هدف روانشناسی تحولی در گستره حیات توصیف، تبیین و بهینهسازی ظرفیتهای انسان و همچنین بررسی عوامل اجتماعی و عصبشناختی این ظرفیتهاست. به عبارت دیگر، هدف تحول، بهینهسازی است و همسو با نظریه بالتز، این تحول باید اقتصادی و مقرون به صرفه باشد. در گستره حیات به دنبال تحول موفق و مقتصد هستیم. در زمینه گستره حیات توجه به چندین نکته ضروری است: 1) مفهوم شکلپذیری"تنوع درون شخصی، توانایی‌ها و محدویت‌های تحول" که میتواند مانعتراشی کند یا باعث بهتر شدن شود. 2) تحول برساختی از بیولوژی و فرهنگ است بدین معنا که تحول را باید در تعامل پویای فرهنگ و زیستشناختی درک نماییم. 3) در گستره حیات باید به رشتههای نوروساینس، ژنتیک، جامعه شناسی و روانشناسی اجتماعی توجه داشته باشیم. در گستره حیات ما در سه بعد فیزیکی، شناختی و اجتماعی تحول را تجربه میکنیم و این تحول به صورت خطی نیست و اینگونه پیش نمیرود یعنی فقط شامل افزایش نیست بلکه میتواند کاهش و افزایش داشته باشد(کسب و از دست دادن). بنابراین، تحول دامنهای چندسویی در ماهیتش نهفته است. به عقیده بالتز، تحول در طول حیاتش تحت تاثیر اصطلاح مشترک "ویژگیهای رشدی کسب و از دست دادن" است. دیدگاه مسیرزندگی نشان میدهد چگونه شرایط جامعه و نیروهای اجتماعی تغییرپذیر بر رشد فرد تاثیر می‏گذارد. گِلن اِلدر(1995-1985) پیشگام نظریه مسیر زندگی است و روشی برای بررسی زندگی فردی ارائه کرده است که تحت تاثیر دوره رشدی، تاریخی و نیز ارتباط زندگی‏های به‏هم‏وابسته در طول زمان است. نظریه مسیر زندگی زمان فردی، تاریخی و اجتماعی را بهم پیوند می‏دهد و هر مسیر زندگی فرد را می‏توان الگوی سازگاری با انتظارات فرهنگی، منابع و محدودیت‏هایی دانست که فرد در دوره تاریخی خاص با آن روبه‏رو می‏شود. سه مفهوم کلیدی در نظریه مسیر زندگی خط سیر(Trajectoryگذار(Transition) و نقطه عطف (Turning Points) است. خط سیر؛ یک راه طولانیمدت از تجربه‎های زندگی شخصی در زمینه خاص، به ویژه زندگی خانوادگی و شغل است. گذار؛ مولفه ای درون خط سیر است و به معنای شروع یا پایان یک رویداد یا رابطه نقشی است. گذارها رویدادهایی هستند که خط سیر زندگی فرد را میسازند.نقاط عطف؛ رویدادهای منحصربه فرد زندگی هستند و ممکن است موجب بازسازماندهی یا ترسیم دوباره مسیرزندگی فرد شوند. مهاجرت، ورشکستگی شدید اقتصادی، مرگ یکی از اعضای خانواده و دوستان نزدیک نمونههایی از نقاط عطف هستند. در واقع، نظریه مسیر زندگی با مشاهده تغییر در خط سیرها و گذارها تاثیر تغییرات اجتماعی را در زندگی افراد تحلیل میکند. اِلدر(1992) برای نظریه مسیر زندگی چهار اصل اساسی قائل است: 1)رشد انسان در زمان و مکان تاریخی رخ می‏دهد و تاثیر یک رویداد تاریخی بستگی به این دارد که آن رویداد در چه مرحلهای از زندگی فرد اتفاق افتاده است. 2)انسان‏ها با آزادی عمل می‏توانند از بین فرصت‏های موجود دست به انتخاب بزنند. رویدادهای تاریخی با حذف یا تهدید به حذف آزادی‎ها و منابع در رفتار فرد تاثیر میگذارند. هنگامی که فرد چیزی را از دست میدهد تلاش میکند از طریق راهبردهای مقابلهای مختلف کنترل خود را بر محیط حفظ کند. 3)زمان‏بندی زندگی به ویژه زمان اجتماعی و مفهوم اجتماعی سن ساختار مسیر زندگی را تعیین می‏کند، 4)زندگی‏ها از طریق روابط اجتماعی به هم پیوند می‏خورند و تحت تاثیر نظم‏جویی اجتماعی، حمایت اجتماعی و الگوهای اجتماعی قرار می‏گیرند. یکی از مولفه‎هایی که گِلن اِلدر در نظریه مسیر زندگی به آن توجه خاصی دارد مفهوم "عاملیت انسانی" است. منظور از عاملیت انسانی، نقش فعال و قصدمندانه فرد در ساخت و بازسازی زندگی اجتماعی است به گونهای که فرد براساس امیال، آگاهی و اراده خود دست به عمل میزند. انسان عامل به منزله موجودی است که کشاکش نیروهای محیطی، منشاء عمل است و با اعمال خود، هویت واقعی خویش را شکل میدهد و از بین گزینههای موجود در مسیر زندگی به صورت هدفمند دست به انتخاب میزند. عاملیت انسانی در نظریة اِلدر، به عنوان یک نیروی علّی مرکزی در شکلدهی مسیر زندگی بوده و شامل تجلی ارزشها و هویتها، فرایندهای خودتنظیمی، تصمیمگیری و تلاش برای موفق شدن در اهداف شخصی از طریق انتخاب هدف، راهبردهای برنامهریزی و رفتار است. افراد مسیر زندگی خود را از طریق انتخاب‏ها و رفتارهایشان در فرصت‏ها و محدویت‏های تاریخی و شرایط اجتماعی می‏سازند. اِلدر معتقد است که همه مردم مسیرهای زندگی مشخص و استاندارد شده‏ای را دنبال نمیکنند. تفاوتهای فردی موجب میشوند برخی از افراد از فرصتهای موجود در شرایط اجتماعیشان استفاده بهینه نموده و همچنین بر اوضاع و شرایط نابهسامان ناشی از فشارها و محدویتهای اجتماعی به طور موثر غلبه نمایند. عاملیت و هدفمندی در پیش بینی گذرگاههای بعدی مسیرزندگی اهمیت دارند و عاملیت به طور پیچیدهای با الگوهای به کار گرفته شده در دوران نوجوانی مرتبط است. همچنین، اهداف و ارزشهای اولیه، پیشبینیکنندههای مهمی برای گذرگاههای بعدی شغل، تحصیل و موقعیتهای آموزشی هستند. علاوه بر اِلدر، نظریه‏پردازان دیگری از جمله آلبرت بندورا به موضوع عاملیت انسانی پرداختهاند. از نظر بندورا عاملیت شامل چهار مولفه است: 1) نیتمندی: شامل نقشهها و برنامههای رفتاری است. 2) آیندهاندیشی: منظور از آیندهاندیشی، تجسم زمان آینده است که براساس آن فرد اهدافش را تنظیم کرده و پیامدهای احتمالی رفتار آینده را پیش بینی میکند. 3) خودواکنشسازی: انسان موجودی خودتنظیمگر و برانگیزاننده است و با ارزیابی شرایط و تطبیق آن با معیارهای شخصی خویش مشوق‏هایی برای خود ایجاد می‏کند. 4) اندیشه‏ورزی: انسان نسبت به عملکردش خودآزمونگر است و از طریق خودآگاهی تأملی، انگیزه و ارزشها و معنای زندگی خویش را ارزیابی میکند و با در نظر گرفتن تناسب اعمال و افکار در صورت لزوم به تعدیل اصلاحی میپردازد.

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.