مرکز مشاوره کودک و نوجوان عابد

مرکز مشاوره کودک و نوجوان عابد

مرکز مشاوره کو دک و نوجوان عابد
مرکز مشاوره کودک و نوجوان عابد

مرکز مشاوره کودک و نوجوان عابد

مرکز مشاوره کو دک و نوجوان عابد

خودتنظیمی ارادی(SOC)

نوجوانی دورهای از تحول است که با ویژگیهایی همچون بازشناسی روابط با همتایان و خانواده، افزایش فشارهای تحصیلی، افزایش فشارهای ناشی از انتخاب رشته و مسیر شغلی آینده و چالشهای فردی مختلف شناخته میشود. در این دوره حیاتی خودتنظیمی نقشی محوری در کارکردهای انسانی، از جمله تاب آوری و بهزیستی را ایفا میکند. خودتنظیمی فرایندی پویاست که فرد و بافت را به هم پیوند میدهد و ابزارهایی را برای فرد جهت مشارکت و شکل دادن به تحول خویش ایجاد مینماید. نظریه پردازان خودتنظیمی را به دو دسته خودتنظیمی ارگانیسمی و ارادی تقسیم میکنند. خودتنظیمی ارگانیسمی اشاره به تنظیم ویژگیهای فیزیولوژیکی و جسمانی نظیر کنترل هیپوتالاموس بر دمای بدن، ضربان قلب، زمان بلوغ و ویژگیهای خلقی میکند که در انطباق فرد با بافتش در زمانهای مختلف نقش دارند. این نوع از خودتنظیمی معمولا ناهشیارانه و خودکار است و اراده فرد در آن نقش چندانی ندارد. در مقابل خودتنظیمی ارادی هوشیارانه بوده و همواره اشاره به رفتارهای هدفمند میکند. خودتنظیمی ارادی شامل مهارتهایی مانند انتخاب هدف، خودنظارتی، خودتعدیلگری و خوداصلاحی است. فرد باید قادر باشد که براساس آگاهی از تجارب قبلی، سرمایهها، شرایط بافتی، توانمندیها و استعدادهای فردی هدفهایی را انتخاب کند. خودتنظیمی ارادی را با توجه به نتایج آن میتوان به دو نوع کوتاه مدت و بلند مدت تقسیم کرد. خودتنظیمی کوتاه مدت به عنوان کنترل تکانه، توجه، هیجان و رفتار در لحظه عملیاتی میشود، در حالی که خودتنظیمی بلندمدت شامل کنترل تکانه یا هدایت تلاشها به سمت هدفهایی در دورههای زمانی طولانیتر مشتمل بر چند هفته، ماه یا حتی سال است. در دوره کودکی به دلیل تحول لوب پیشانی و نارسایی رشدی کارکردهای اجرایی نظیر توجه و حافظه خودتنظیمی بیشتر بر اهداف کوتاه مدت متمرکز بوده و با افزایش سن و شکلگیری نظریه ذهن، افزایش درک کودک از سازمان و عملکرد تفکر خویش و سازگاری رفتار با هدفهای فردی و هنجارها و استانداردهای بافتی شکل پختهتر و بلندمدتتری به خود میگیرد. خودتنظیمی ارادی با بروندادهای مهمی مثل شایستگی اجتماعی، درگیری تحصیلی، سازگاری آموزشی، رفتارهای جامعه پسند، بروز هیجان های مثبت، یادگیری خودنظمبخش و انگیزش ارتباط دارد. الگوی خوتنظیمی ارادی برای تحول موفق، الگوی SOC است. هدف این الگو، بدست آوردن حداکثر منافع و به حداقل رساندن زیانها و تلفات ممکن در راستای دستیابی به هدفهاست. S (انتخاب)، اشاره به ایجاد، تبیین و اجرای هدف‌های فردی دارد. فرد باید قادر باشد بین گزینه‌های مختلف، هدف‌های موردنظر خود را انتخاب نموده و آنها را اولویت بندی نماید. انتخاب فرایند تحول را هدایت می‌کند، زیرا اهداف فردی رفتار انسان را شکل داده و هدایت می‌کند. در الگوی مذکور دو نوع انتخاب را میتوان از یکدیگر متمایز ساخت: انتخاب گزینشی و انتخاب مبتنی بر فقدان. انتخاب گزینشی اشاره به توصیف هدفها به منظور هماهنگی بین نیازها و انگیزهها با منابع در دسترس و قابل دستیابی است. در مقابل انتخاب مبتنی بر فقدانها، پاسخی به از دست دادن منابع در دسترس قبلی به منظور حفظ سطح عملکرد است. O (بهینه سازی) شامل جستجوی منابع و راهبردهایی است که با ارزشهای اجتماعی و شخصی فرد در دنبال کردن هدفهای معین سازگار هستند. فرد باید فاصله بین هدف و موقعیت را بررسی نماید و ابزارهای مبتنی بر هدف را به منظور اطمینان از رسیدن به هدف تعریف کند و به کار گیرد. الگوبرداری از افراد موفق و تمرین مهارت‏های مرتبط با هدف می‏تواند به فرد در این مسیر کمک کند. C (جبران) حفظ عملکرد مثبت در مواجهه با محدودیتها و فقدانهاست. در این راهبرد فرد به بازسازی نظام هدفی خود می پردازد یا هدفی غیرقابل دستیابی را کنار بگذارد و به جای آن هدف جدیدی را جایگزین کند. نظریه SOC پیشنهاد میکند که زندگی موفقیتآمیز میتواند از طریق دستیابی فرد به هدفهایش بدست آید، این هدفها باید با توجه به پتانسیلها و ظرفیتهای فردی به صورت منطقی تعیین شوند(انتخاب)، فرد زمان و تلاشش را برای دستیابی به این هدفها متمرکز سازد(بهینهسازی) و در نهایت راهحلهایی را برای جبران فقدانها، موانع و کاستیهای موجود بر سر راه رسیدن به هدفها ایجاد کند(جبران).

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.