نظریه پنجره های شکسته (1982) محصول فکری دو جرم شناس آمریکایی به نام های جیمز ویلسون و جورج کلینگ می باشد. ویلسون و کلینگ استدلال کردند که جرم نتیجه یک نابسامانی است. به طور مثال: اگر پنجره ای شکسته باشد و مرمت نشود، آن فردی که تمایل به شکست قانون و هنجارهای اجتماعی دارد با مشاهده بی تفاوتی جامعه به این امر، دست به شکستن شیشه دیگری می زند و دیری نمی گذرد که شیشه های بیشتری می شکند و این احساس آنارشی و هرج و مرج از خیابان به خیابان و از محله ای به محله دیگر می رود و با خود سیگنالی را به همراه دارد که از این قرار که هر کاری را که بخواهید مجاز هستید انجام دهید بدون آنکه کسی مزاحم شما شود. براساس این نظریه چنانچه شهروندان یک جامعه و ضابطان نسبت به جرایم خفیف و انحرافات خرد با دیده چشم پوشی برخورد کنند، این امر در دراز مدت باعث می شود که در آن منطقه و محله بی نظمی بوجود آید و چنین تصور شود که آن محله یا گروه به گمان برخی از افراد صاحب ندارد که به انحرافات و کجروی ها پاسخ دهد. از دل این بی نظمی ناشی از عدم برخورد با جرایم ساده و خفیف، جرایم بزرگ و شدید بوجود می آیند. بنابراین، جرم ناشی از تداوم بی نظمی است و برخورد قوی و قاطع و بدون چشم پوشی با جرایم ساده می تواند از بروز جرایم بزرگ تر جلوگیری کند. پیروان این نظریه چنین استدلال می کنند که کسانی که با پرسه زدن، استفاده از مواد مخدر، فعالیت در گروه های جنایی کوچک و نوشیدن مشروبات الکی نظم عمومی را مختل می کنند، کنترل آنها موثرترین راه برای کاهش بی نظمی اجتماعی است.
1. قبل از هر چیزی در مورد فرد مورد نظر تحقیق کنید.( جستجو در صفحات اجتماعی و کسب اطلاعات در مورد موضوعاتی که برای فرد ناراحت کننده است).
2. سر صحبت را با موضوعات سرگرم کننده باز کنید. ( زیر نظر داشتن حرکات چشم ها" نگاه کردن به سمت راست بالا یا چپ بالا و متمرکز شدن به سمت درب خروجی نشانه دروغگویی است"، خشکی گلو و تعریق بیش از حد قسمت پیشانی و کف دست، متمایل به عقب نشستن).
3. کم کم شعله را زیاد کنید. ( در زمینه هایی که در مورد آنها اطلاعات دارید سوال بپرسید مثل شغل و تحصیلات).
4. اکنون اصل موضوع مدنظرتان را بپرسید تا به میزان صداقت طرف پی ببرید.
5.یک سوال تکراری را به سه روش مختلف بپرسید.( در لابه لای حرف طرف مقابل به دنبال تناقضات و ناهماهنگی ها نباشید بلکه برعکس به دنبال شباهت ها باشید! ارائه جواب های تکراری و از پیش آماده نشانه دروغگویی فرد است).
6. به سرعت تکلم و جوابگویی فرد مقابل دقت کنید.( جواب های بدون فکر و شتاب زده نشانه دروغگویی است).
7. یک جفت چشم و گوش اضافه قرض بگیرید. ( دعوت یک دوست خوب به جلسه جهت زیر نظر گرفتن طرف مقابل" حرکات چشم، دست، پاها).
منبع: World Health Organization
اختلالات روانی
اختلال روانی یک عبارت بسیار فراگیر برای توصیف کردن بسیاری از بیماری های روحی، روانی و رفتاری است که باعث اختلال تفکر، احساس و رفتار صحیح در امور روزمره زندگی فرد میشود. پژوهشگران معتقدند بسیاری از اختلالات روانی در سالهای نوجوانی و جوانی و همزمان با ورود فرد به اجتماع و محیط کار و دانشگاه رخ میدهد. عموم این اختلالات روانی قابل درمان هستند و این درمان به شرطی است که علایم زودهنگام شناسایی شوند و فرد به مرحله پیشرفته بیماری نرسد. برای قرنها با بیمارانی که از اختلالاتِ ذهنی (Mental Disorders) رنج میبردند، به شیوههای کاملاً وحشیانه و بدوی برخورد میشد. این باور که علت اختلالاتِ ذهنی، شیاطین و نیروهای متافیزیکی هستند، یک باور رایج بود. شیوهٔ متداولِ درمان بیمارانِ ذهنی این بود که شرایطِ بدنیِ بیمار را به قدری نامناسب کنند تا شیطان مجبور به ترکِ بدن او گردد! از این رو بیمار را با آبِ جوش غسل میدادند، او راشلاق میزدند، به او گرسنگی میدادند یا او را شکنجه میکردند. زیگموند فروید یکی از نخستین روانشناسانی بود که نیاز به شیوههای درمانی و ارائهٔ یک رویکرد جامع در این زمینه را احساس کرد و روانکاوی را بر این مبنا ایجاد کرد. بیماریهای روانی انواع مختلفی دارند که برخی از معروفترین آنها عبارتند از: اختلالات خلقی، اختلالات اضطرابی، اختلالات روانپریشی، اختلالات شبه جسمی، اختلالات ناشی از مصرف مواد، اختلالات خوردن، اختلالات خواب، اختلالات شخصیت، اختلالات انطباقی، اختلالات روان تنی، اختلالات کنترل تکانه، اختلالات جنسی و اختلالات شناختی. اختلالهای روانی به دلایل گوناگونی پدید میآیند و میتوانند دارای زمینههای ژنتیکی، فیزیولوژیکی، محیطی، خانوادگی، اجتماعی، فردی و شیوهی زندگی باشد.
علل مربوط به بروز اختلالات روانی:
دیدگاه زیست شناختی
این دیدگاه "آشفتگیهای بدنی" را علت اختلال روانی میداند. بینظمی در ژنها ممکن است سبب ساز بعضی رفتارهای غیرانطباقی باشد. دیگر تعیین کننده زیست شناختی رفتار، مغز و دستگاه عصبی است. آشفتگی در بخشهای معینی از مغز میتواند اختلال روانی را موجب شود. دستگاه غدد و عملکرد آنها نیز میتواند در بروز این دسته از اختلالات سهیم باشد
.
دیدگاه روانکاوی
این دیدگاه که "افکار و هیجانات" را علل مهم رفتار میداند، در سبب شناسی اختلال روانی به شناسایی افکار و هیجانات ناآشکار که مسبب اساسی اختلالات هستند، تاکید میکند. از دیدگاه روانکاوی پنج سال اول زندگی از لحاظ رشد سالم شخصیت یا بروز اختلالات حایز اهمیت است.
دیدگاه یادگیری
این دیدگاه که بر اهمیت "یادگیری" تاکید دارد، معتقد است که اختلالات روانی با پیوندهای یادگیری قابل توضیح هستند. در این دیدگاه "سرمشق گیری، تقویت کنندههای مثبت و منفی و شرطی سازیها" در بروز رفتارهای غیر عادی مورد استفاده قرار میگیرند.
دیدگاه شناختی
تمرکز دیدگاه شناختی بر "شناخت فرد از محیط پیرامون خود" متکی است. از این دیدگاه ناتوانی فرد در تشکیل شناختها و طرحوارههای مناسب از ارتباط خود با محیط مشکلاتی را برای او بوجود میآورد.
امروزه درمان شناخته شدهای برای مداوای بیماری روانی وجود ندارد. اما بخاطر پیشرفتھای تحقیقاتی، داروھای جدید، و سایر متدھای روان درمانی، عوارض بیماری روانی تعدیل و تقلیل یافتهاند. بطوری که شخص میتواند زندگی خود را از نظر کیفی بازسازی کند.