معمولا مقاله به نوشتهای گفته میشود که یکی از اهداف نویسنده آن بررسی یکی از مسائل علمی، ادبی، اجتماعی، اخلاقی و جز آنها باشد و قصد دارد با پژوهش دقیق موضوع را اثبات یا رد کند. در ایران مقاله نویسی از قرن سیزدهم میلادی به بعد رایج شد. اما درکشورهای اروپایی مقاله نویسی از اوایل قرن هفدهم که نخستین نشریههای دورهای کشورهای اروپایی انتشار یافت آغاز گردید. درعصر حاضر که موسوم به عصر اطلاعات میباشد، انتشار مقالهی پژوهشی در نشریات و مجلات معتبر پژوهشی، اصلیترین و مهمترین شیوهی ارائهی نتایج یک مطالعه و تحقیق میباشد و در مجامع علمی بین المللی میزان مشارکت افراد، دانشگاهها و یا کشورها در تولید علم، با تعداد مقالات چاپ شدهی آنها در نشریات معتبرعلمی سنجیده میشود.
اقدامات لازم قبل از نوشتن مقاله:
بررسی و تحلیل مقوله ها و نکات مورد توجه در انتخاب موضوع:
در پایان از خودتان بپرسید:
دلایل عدم پذیرش مقالات در مجلات علمی:
1) ابهام در موضوع مقاله و وجود تعداد زیاد مقالات مشابه پیشین
2) عدم تبیین زمینه اصلی تحقیق
3) نمونهگیری نامناسب
4) عدم رعایت اصول مقاله نویسی مورد نظر نشریه
5) عدم ذکر صحیح ارقام آماری
6) فقدان بحث و پرداختن به نتایج
7) چکیده های خیلی کوتاه و خیلی زیاد
8) بی دقتی در تهیه متن (غلط تایپی، اشتباهات متن)
9) عدم ارتباط موضوع مقاله با رویکرد نشریه
سرطان طیف وسیعی از افراد در سنین مختلف را به خود مبتلا ساخته و دارای عوارض جسمی و روانشناختی متعددی میباشد که خود فرد مبتلا و اطرافیان وی را حین و پس از اتمام درمان مبتلا میسازد. تغییرات ظاهری مانند ریزش مو و کاهش وزن تآثیر زیادی بر روی عزت نفس و اعتماد به نفس بیمار دارد. تغییرات فیزیکی بعد از درمان، مثل خستگی شدید، تهوع و ضعف باعث ایجاد احساس ترس از درد و مرگ در بیمار میشود. همچنین بیماران مشکلات روانشناختی سرطان را تجربه میکنند از قبیل غم، اضطراب، افسردگی، خشم، احساس ترس از مرگ، احساس گناه، اختلالات شخصیتی، اختلالات خلقی و اختلالات سوء مصرف مواد. این بیماران در مواجه با سرطان در مواردی نظیر تطبیق دادن خود با بیماری، کنارهگیری از اجتماع و خانواده، تصمیمگیری راجع به شیوههای درمان، کیفیت زندگی، پذیرش تغییر شیوه نگهداری، هزینههای مالی، نگرانی راجع به شغل و موقعیت اجتماعی مشکلات شدیدی را تجربه میکنند. مراقبتهای روانشناختی در بیماران سرطانی طبیعی و ضروری است و جزئی از فرآیند درمان محسوب میشود. دو وظیفه اصلی روانشناسان در حوزه مقابله با سرطان و بیماران مبتلا به آن، شامل پاسخگویی به نیازهای روانشناختی بیماران مبتلا به سرطان و مراقبان آنها در تمام مراحل بیماری و بررسی و شناسایی تمامی عوامل تاثیرگذار رفتاری و روانی بر مبتلایان و درمانیافتگان از سرطان میباشد. یکی از متغیرهای روانشناختی که توجه به آن در بیماران سرطانی حائز اهمیت میباشد، ابرازگری هیجانات است. ابرازگری هیجانی را به عنوان نمایش بیرونی هیجان بدون توجه به ارزش(مثبت یا منفی) و روش(کلامی یا بدنی) تعریف میکنند. برخی افراد، هیجان را آزادانه و بدون نگرانی از پیامدهای آن ابراز میکنند؛ برخی دیگر، در انتقال حالتهای هیجانی محافظهکارند(إمونز و کلبی، 1995). عدهای هیجان خود را ابراز نمیکنند اما راحت زندگی میکنند و افرادی نیز هستند که وقتی هیجانات خود را بازداری میکنند، با خطر آشفتگی روانشناختی و مشکلات بالقوهی جسمانی روبرو میشوند. هیجان، چهار عملکرد اصلی تحت عنوان نظمدهی به برانگیختگی، درک خود، ارتقای مهارتهای مقابلهای و بهبود روابط بین فردی را برعهده دارد(کندی مور و واتسون، 1999) و در میان گذاشتن تجارب هیجانی منفی، یکی از شیوههای بازگرداندن تعادل از دسترفته و حفظ سلامت افراد است(پنبیکر، 1995). دواﻧﻠﻮ ﺑﺎ آﮔﺎﻫﻲ از ﻣﻮاﻧﻌﻲ ﻛﻪ ﺑﺮ ﺳﺮ راه ﺗﺤﻠﻴﻞﮔﺮی ﻛﻼﺳﻴﻚ وﺟﻮد داﺷﺖ و ﻫﻤﻴﻦﻃﻮر آﺷﻨﺎﻳﻲ ﺑﺎ ﻓﺮاروان ﺷﻨﺎﺳﻲ ﻓﺮوﻳﺪ، ﻣﺠﻤﻮﻋﻪای از ﻣﺪاﺧﻼت ﻫﻴﺠﺎن ﻣﺪار را به منظور"فشار" برای بسیج هیجانات و "چالش" با دفاعهای به سطح آمده و جمعبندی یافتههای بعد از تجربه هیجانی، به وجود آورد و مداخلاتی خلق کرد تا اینکه درگیری هیجانی بیمار را افزایش داده، و سطح مقاومت و دفاعهای وی ﻛﻪ ﻣﺎﻧﻊ ﻓﺮآﻳﻨﺪ ﺗﺠﺮﺑﻪ، اﺑﺮاز ﻫﻴﺠﺎﻧﻲ و ﻧﻴﺰ رواﺑﻂ ﺻﻤﻴﻤﻲ اﺳﺖ را ﺗﻀﻌﻴﻒ و ﻣﺘﺰﻟﺰل ﮔﺮداﻧﺪ(عباس، میشل و اوگردیزک، 2008). ﻧﺘﺎﻳﺞ ﭘﮋوﻫﺶها ﺣﺎﻛﻲ از اﻳﻦ اﺳﺖ ﻛﻪ اﻓﺸﺎی ﻫﻴﺠﺎﻧﻲ در درازﻣﺪت ﻣﻨﺠﺮ ﺑﻪ ﻛﺎﻫﺶ اﺿﻄﺮاب، بیﺧﻮاﺑﻲ، افسردگی، خلق منفی و بازداری(پنبیکر، 1997؛ کنیل، 2004)، افزایش سلامت روانشناختی، کاهش مشکلات جسمی، رجوع کمتر به مراکز سلامت(کمپبل و پنبیکر، 2003)، بهبود کنشوری اجتماعی و عزت نفس(کینگ و إمونز،1990) میشود (خوریانیان، 2013). متغیر روانشناختی دیگری که لازم است در اﻓﺮاد مبتلا به سرطان مورد توجه قرار گیرد، ﺑﮑﺎرﮔﯿﺮی مکانیزمهای دفاعی در مواجهه با بیماری سرطان است ﮐﻪ در رﻫﯿﺎﻓﺖﻫﺎی ﭘﻮﯾﺸﯽ ﺑﻪ وﯾﮋه در روش دواﻧﻠﻮ ﺗﻮﺟﻪ ﺧﺎﺻﯽ ﺑﻪ آﻧﻬﺎ ﺷﺪه است. رواندرمانی علاوه بر اینکه دامنه روابط میان بیماران را افزایش میدهد سبب افزایش آگاهی، فعالیت، تاثیر در اتخاذ تصمیم، کاهش نگرانی، افزایش اعتماد به نفس میگردد(تاوش، 1371). رواندرﻣﺎﻧﻲ ﭘﻮﻳﺸﻲ ﻛﻮﺗﺎه ﻣﺪت فشرده(ISTDP) ریشه در ماهیت روانتحلیلگری فروید دارد و از طریق فعالیتهای مالان، ﻣﺎن، ﺳﻴﻔنئوس، اﺳﺘﺮاپ و ﺑﻴﻨﺪر ، دواﻧﻠﻮ، ﭘﻮﻻک و ﻫﻮرﻧﺮ و دی ﺟﺎنگ تکامل یافت(دریسن و ﻫﻤﻜﺎران، 2009). ویژگیهای بارز این رویکرد درمانی؛ تجربه هیجانی عمیق در حین جلسهی درمان، سطح فعالیت درمانگر، تشویق بیمار به همکاری و توجه فعال به محدودیت زمانی، و همچنین تمرکز درمانی و معیارهای انتخاب ویژه است(عباس، 2002). پژوهشهای عباس و همکاران(2014)، تاون و همکاران(2008)، باربر و همکاران(2012)، دریسن و همکاران(2015)، عباس و همکاران(2008) در ﻣﻮرد اﺛﺮﺑﺨﺸﯽ رواندرﻣﺎﻧﯽ ﭘﻮﯾﺸﯽ ﮐﻮﺗﺎه ﻣﺪت فشرده ﺣﺎﮐﯽ از ﻧﺘﺎﯾﺞ ﻣﺜﺒﺖ اﯾﻦ درﻣﺎن در ﮐﺎﻫﺶ ﻧﺸﺎﻧﻪﻫﺎ، آﺷﻔﺘﮕﯽﻫﺎی ﻣﯿﺎنﻓﺮدی و ﮐﻨﺶوری ﺷﻐﻠﯽ/ اﺟﺘﻤﺎﻋﯽ بودهاند. هدف رواندرمانی پویشی کوتاهمدت فشرده، این است که بیمار بتواند دامنه وسیعی از هیجانهای آدمی را بپذیرد، بر آنها تسلط یابد و آنها را یکپارچه سازد. این روش درمانی با اسـتفاده از فنون قفلگشایی ناهشیار و تصویرگری احساسات به صورت ملایم و همدلانـه موجـب می شـود تـا بیمـاران بـا تعارضـات ناشـی از بیماری سرطان، روابـط گذشـته، حـال و در ارتباط بـا درمانگر رویـارو شـوند و از طریق بازشناسـی و تجربه عواطف فعال سـاز و بازدارنـده، تعارضـات هیجانیشان را حل وفصـل نمایند. با توجه به اینکه افراد مبتلا به سرطان سینه به منظور پرهیـز از طـرد اجتماعی، هیجانـات خـود را سـرکوب و از حضـور فعـال در جمـع اجتنـاب میکنند، ابـراز هیجانـات در فضـای امـن همـراه بـا عدم احسـاس طـرد از سـوی درمانگـر بـه بهبـود عملکرد اجتماعی آنها میانجامد و این فرایند موجب میشود که بیماران سبکهای غیرانطباقـی را کـه بـرای ارتبـاط بـا خود و دیگران استفاده میکرده، رها سازند و بجای آن، سبکهای رشدیافتهتری را اتخاذ نمایند.
مشاوره و روان درمانی
مداخلات روانشناختی برای شناسایی و کاهش رنج ها و ضعفها، و تحقق ظرفیتها و تواناییهای آدمی از موضوعاتی است که توجه روانشناسان، روانپزشکان، مددکاران اجتماعی، پزشکان عمومی و حتی مراجع قضایی را به خود جلب کرده است. مبنای این مداخلات، گوش دادن و فراهم کردن فرصت بروز و افشای افکار و احساسات است. یافتههای پژوهشی گویای این واقعیت هستند که ابراز افکار و احساسات، عملکرد سیستم ایمنی و سلامت جسمانی و روانی را بهبود میبخشد. اصول علمی و دقیق رویکرد روان پویشی کوتاه مدت موجب میشود که بیماران در کوتاهترین زمان ممکن، عمق احساسات و افکار خود را شناسایی و تجربه نمایند و به تبع آن سلامت روانی بیشتری را بدست آورند. رویکرد روان پویشی کوتاه مدت فشرده کارایی و اثر بخشی خود را در بسیاری از حوزههای اختلال روانی به ویژه اختلال افسردگی، اضطراب، اختلالات شخصیت و مشکلات بین فردی به اثبات رسانده است. این رویکرد درمانی به واسطه بررسی گذشته و ناخودآگاه بیمار در طی مراحل توالی پویشی و همچنین تفسیر رابطه گذشته و حال باعث خودشناسی و همچنین پیبردن به علل رفتار فرد میشود. احساسات ابراز نشده نسبت به والدین و مراقبین، در جلسات درمانی نسبت به درمانگر ابراز می شود، احساساتی که باعث کنارهگیری هیجانی فرد در رابطه با دیگران می شد. همچنین با تمرکز بر انتقالهای بیمار نسبت به درمانگر و دفاعهای غیرانطباقی و چالش با آنها، آگاهی بیمار نسبت به روابط و رفتار خود بیشتر میشود و قادر خواهد بود که برخلاف گذشته رفتار پختهتری با دیگران داشته باشد. تجربه یک موقعیت درمانی و همچنین استفاده از اصول درمان روان پویشی، فرایندی تأثیرگذار است که باعث تغییر ات اساسی در درون فرد میشود. روان پویشی کوتاهمدت فشرده از طریق تمرکز بر اضطراب تنظیم نشده، دفاعها، انتقالهای بیمار و هدایت آنها به سمت بازگشایی ناهشیار، بر روابط بیمار در حال و گذشته متمرکز میشود و وی را قادر میسازد که احساسات سرکوب شده، خواستهها، و تجربه روابط صمیمی با دیگران را لمس کند و این تجارب را در زندگی روزمره خود به کار گیرد.
مشاوره تلفنی و تاریخچه پیدایش آن
اﻣﺮوزه در زﻣﻴﻨﻪ ﻣﺪاﺧﻠﻪ رواﻧﻲ- اﺟﺘﻤﺎﻋﻲ، ﺳﻴﺴﺘﻢ ﻫﺎی ﻛﻤﻚ رﺳﺎﻧﻲ ﮔﻮﻧﺎﮔﻮﻧﻲ وﺟﻮد دارد . در دﻧﻴـﺎی ﻣﻌﺎﺻـﺮ، ﺑـﻪ دﻟﻴﻞ اﻓﺰاﻳﺶ ﺟﻤﻌﻴﺖ و ﻛﻤﺒﻮد اﻓﺮاد ﻣﺘﺨﺼﺺ (در ﻛﺸﻮرﻫﺎی ﺟﻬﺎن ﺳﻮم) دﺳﺘﻴﺎﺑﻲ ﺑﻪ روان ﭘﺰﺷـﻚ، روانﺷـﻨﺎس، ﻣﺸﺎور ﺧوب ﺟﻬﺖ ﻣﺸﺎوره و ﻳﺎ ﺑﻬﺮهﻣﻨﺪی از خدﻣﺎت ﻣﺪدﻛﺎری اﺟﺘﻤﺎﻋﻲ اﻣﻜﺎنﭘﺬﻳﺮ ﻧﻴﺴﺖ. ﮔـﺎﻫﻲ ﻧﻴـﺰ آداب و رﺳﻮم اﺟﺘﻤﺎﻋﻲ، ﻧﺴﺒﺖﻫﺎ و ﺑﺎورﻫﺎی ﻣﺬﻫﺒﻲ، ﻣﺎﻧﻊ ﻣﺮاﺟﻌﻪ اﻓﺮاد ﺑﻪ ﻣﺘﺨﺼﺼـﺎن ﻣـﻲﺷـﻮﻧﺪ . در ﻃـﻮل روز ﺑﺴـﻴﺎری از اﻓﺮاد و ﺧﺎﻧﻮادهﻫﺎ اﻣﻜﺎن و ﻓﺮﺻﺖ ﺻﺤﺒﺖ رو در رو ﺑﺎ ﻣﺸﺎور را ﭘﻴﺪا ﻧﻤﻲﻛﻨﻨﺪ از اﻳـﻦ رو، ﺗﻠﻔـﻦ ﺑـﻪ ﻋﻨـﻮان وﺳﻴﻠﻪ ﻋﻤﻮﻣﻲ و در دﺳﺘﺮس ﻣﻲﺗﻮاﻧﺪ ﺑﻪ راﺣﺘﻲ وﺳﻴﻠﻪ ارﺗﺒﺎط اﻓﺮاد ﺑﺎ ﻳﻜﺪﻳﮕﺮ ﺷﻮد و ﺳﺒﺐ ﺻﺮﻓﻪﺟﻮﻳﻲ در وﻗﺖ و ﻫﺰﻳﻨـﻪ ﮔﺮدد. ﺗﻠﻔﻦ در ﺳﺎل 1876 اﺧﺘﺮاع و ﻣﻮرد اﺳﺘﻔﺎد ه ﻗﺮار گرفت. ﺗﻘﺮﻳﺒﺎ ﭘﺲ از 30 سال در ﺳﺎل 1905 اوﻟﻴﻦ ﺧﻄﻮط ﺗﻠﻔﻨﻲ در ارﺗﺒﺎط ﺑﺎ ﺧﻮدﻛﺸﻲ، در ﻟﻮس آﻧﺠﻠﺲ و ﻧﻴﻮﻳﻮرک، ﺷﺮوع ﺑﻪ ﻛﺎر ﻛﺮد و از دﻫﻪ 1950 رو به گسترش نهاد. ﺧﻄﻮط ﺗﻠﻔﻨﻲ اﺑﺘﺪا در آﻣﺮﻳﻜﺎ و ﺳﭙﺲ در ﻛﺸﻮرﻫﺎی ﺻﻨﻌﺘﻲ اروﭘﺎ و از دﻫﻪ 1980 در ﺑﺴﻴﺎری از ﻛﺸﻮرﻫﺎی دﻳﮕﺮ ﻣﺎﻧﻨد آﻣﺮﻳﻜﺎی ﺟﻨﻮﺑﻲ، آﺳﻴﺎ و آﻓﺮﻳﻘﺎ در ﺳﻄﺢ ﻣﺤﺪودی داﻳﺮ ﺷﺪﻧﺪ. اوﻟﻴﻦ ﺧﻂ ﺗﻠﻔﻦ در اﻳﺮان ﺑﺎ ﻧﺎم " صدای مشاور" در سال 1372 در ﺳﺎزﻣﺎن ﺑﻬﺰﻳﺴﺘﻲ اﺳﺘﺎن ﺗﻬﺮان داﻳﺮ گردﻳﺪ. در حال حاضر 57 مرکز مشاوره تلفنی با 205 مشاور در 27 استان به ﺑﻪ ﻣﺘﻘﺎﺿﻴﺎن، ﺧﺪﻣﺎت ﺗﻠﻔﻨﻲ اراﻳﻪ ﻣﻲدهند.
ﻣﺮاﺣﻞ ﻣﺸﺎوره ﺗﻠﻔﻨﻲ:
u ﺑﺮﻗﺮاری ﺗﻤﺎس (ایجاد ارتباط)
u ﺗﻌﺮﻳﻒ ﻣﺸﻜﻞ و ﺑﺮرﺳﻲ ﻣﻮﺿﻮع
u ارائه اطلاعات و راهحلها
u اﺟﺮای ﺷﻴﻮه اﺗﺨﺎذ ﺷﺪه
u جمعبندی و خلاصه نمودن مشاوره
u ﺗﻌﻴﻴﻦ ﻓﻌﺎﻟﻴﺖﻫﺎی ﺑﻌﺪی ﺗﻤﺎس ﮔﻴﺮﻧﺪه
u ﺗﻬﻴﻪ گزارش
نکات مهم در مشاوره تلفنی:
v تشویق ﻓﺮد ﺑﻪ ﺗﺄﻣـﻞ و ﺗﻔﻜـﺮ ﻋﻤﻴـﻖ در ﻣﻮرد ﻣﺸﻜﻞ
v آزاد گذاشتن بیمار در دادن ﻧﺸﺎﻧﻲ ﻳﺎ ﺷﻤﺎره ﺗﻠﻔﻦ
v گوش دادن ﺑﺎ دﻗﺖ و ﺗﻤﺮﻛﺰ ﻛﺎﻣﻞ ﺑﻪ ﺻﺤﺒﺖﻫﺎی ﺗﻤﺎس ﮔﻴﺮﻧﺪه
v برقراری راﺑﻄﻪ ﻫﻤﺪﻻﻧﻪ با بیمار ﺑﺪون هرگونه ﭘﻴﺶداوری
v ﺷﻨﺎﺧﺖ ﻣﺸﻜﻞ و ﺑﻴـﺎن راﻫﻜﺎر، آن ﻫﻢ ﺑﺪون اﻟﻘﺎء
v تشویق مراجع به صحبت کردن در مورد احساساتش
v صحبت کردن به صورت آرام و آهسته به منظور درک کلمات و جملات توسط مراجع
v انعکاس جملات با استفاده کلمات خود مراجع
v استفاده از جملات کوتاه و پرمحتوا
طلاق به هر دلیل درست یا نادرست برای فرد، جامعه، و فرزندان طلاق پیامدهایی دارد. در بهترین حالت شاید ترحم محیط و افراد پیرامون خود را دریافت کنند و زندگی بعد از طلاق به معنی یک زندگی ناقص است که غالباً زنان و فرزندان، بیشترین آسیب را متحمل خواهند شد. دو نیمه شدن خانواده در اغلب موارد اثرات جسمی، روانی و اقتصادی درازمدتی را بر همهی اعضا خانواده و حتی اطرافیان بر جای خواهد گذاشت. تحقیقات روانشناسی نشان داده است که بچهها مرگ والدین خود را راحتتر از طلاق میپذیرند، زیرا مرگ پدیدهای طبیعی است درحالیکه طلاق پدیدهای جبری است و طی آن زوجین با تنفر از هم جدا شدهاند. امروزه اکثریت زوجین به صورت شتابزده و احساسی ازدواج میکنند و در تعاملات اولیه، شخصیت واقعی خود را بروز نمیدهند. پس از ازدواج، رفتارهای مهیج و نمایشی آنها کمرنگ میشوند و خود واقعی زوجین نمایان میگردد و در آن شرایط است که زوجین احساس میکنند که به اندازه جغرافیای انسانی از یکدیگر فاصله دارند. از آنجایی که مهارتهای حل مسئله را برای عبور از مواقع بحرانی را نیاموختهاند به پاک کردن صورت مسئله اقدام میکنند و تقاضای طلاق میدهند.
علل ﻃﻼق
براساس مطالعات انجام شده در نشریات معتبر عواملی مانند اﺧﺘﻼفات ﻓﺮﻫﻨﮕﯽ، ﻣﺸﮑﻼت اﻗﺘﺼﺎدی(ﻓﻘﺮ، ﺑﯿﮑﺎری و ورﺷﮑﺴﺘﮕﯽ)، فقدان ﻋﺸﻖ و ﻋﻼﻗﻪ ﺑﻪ ﯾﮑﺪﯾﮕﺮ(ﻓﻘﺪان رﺿﺎﯾﺖ ﺟﻨﺴﯽ)، خشونت خانگی، وابستگی شدید به شبکههای اجتماعی مجازی، نارسایی و عدم پختگی شخصیتی، خیانت جنسی و اﻋﺘﯿﺎد به مواد مخدر از مهمترین عوامل موثر در بروز پدیده طلاق ﺑﻮده اﺳﺖ.
- اﺑﻌﺎد ﻓﺮدی ﻃﻼق: شامل ﺗﺮس از آﯾﻨﺪه، اﺣﺴﺎس ﮔﻨﺎه، اﺣﺴﺎس ﺗﻨﻬﺎﯾﯽ، ﻣﺸﮑﻼت ﺟﺴﻤﯽ و روانی، ﻣﺸﮑﻞ دوﮔﺎﻧﮕﯽ ﻧﻘﺶ، ﻣﺸﮑﻼت ﻣﺎﻟﯽ و اﻗﺘﺼﺎدی ﺑه وﯾﮋه ﺑﺮای زﻧﺎن، اﻧﺰوای اﺟﺘﻤﺎﻋﯽ و اﺧﺘﻼل در ﻫﻮﯾﺖ اﺟﺘﻤﺎﻋﯽ، ﮐﺎﻫﺶ ﻓﺮﺻﺖﻫﺎی ازدواج، ارﺗﮑﺎب ﺑﻪ ﺟﺮم و ﺑﺰﻫﮑﺎری و ﮐﺎﻫﺶ رﺿﺎﯾﺖ از زﻧﺪﮔﯽ.
- اﺑﻌﺎد ﺧﺎﻧﻮادﮔﯽ ﻃﻼق: شامل اثرپذیری ﻓﺮزﻧﺪان در زمینه ارﺗﮑﺎب ﺑﻪ ﺟﺮائم و ﺑﺰﻫﮑﺎری، ﻣﺸﮑﻼت ﺗﺮﺑﯿﺘﯽ کودکان و ابهام در زﻧﺪﮔﯽ آینده آنان، اﺧﺘﻼل در شکلگیری ﻫﻮﯾﺖ ﻓﺮدی و اجتماعی ﻓﺮزﻧﺪان، اﺣﺴﺎس ﮔﻨﺎه و ﺳﺮدرﮔﻤﯽ، ﻣﻮاجهه شدن ﻓﺮزﻧﺪان ﺑﺎ ﺧﺎﻧﻮادهﻫﺎی ﻧﺎﺗﻨﯽ، طرد خانوادگی و اختلاف با سایر اعضای خانواده.
- اﺑﻌﺎد اﺟﺘﻤﺎﻋﯽ ﻃﻼق: شامل اﻋﺘﯿﺎد، ﺧﻮدﮐﺸﯽ، اختلال در روابط بین فردی، تن دادن به ازدواجهای موقت، اختلاف بین فرزندان با همسر در صورت ازدواج مجدد، انحرافات جنسی و قرار گرفتن در معرض انواع بیماریهای عفونی و ویروسی، فرار از منزل، تکدیگری و افزایش کودکان خیابانی.
üمدیریت زمان جهت استفاده از انواع رسانهها و شبکههای اجتماعی توسط زوجین
üپایبندی به ارزشهای انسانی و تقویت اعتماد اجتماعی
üبرقراری تعادل بین سبک زندگی سنتی با سبک زندگی مدرن
üتلاش برای تغییر اولویتهای زندگی بجای تلاش برای تغییر دادن یکدیگر
üتقویت مهارتهای ارتباطی(شنیداری، دیداری و لمسی) در ارتباط با همسر
üممانعت از مداخلات دیگران در زندگی خصوصی
üکشف علائق و فعالیتهای مشترک برای تعمق بخشیدن به صمیمیت
üگوش دادن فعالانه به همسر همراه با درک و تائید موقعیت وی
üرعایت حریم خصوصی و اجتناب از تخریب یکدیگر در موقعیتهای اجتماعی
üافزایش انطباق و انعطافپذیری در هر یک از زوجین
üتوانمندسازی زوجین جهت مقابله با آسیبهای اجتماعی
üدریافت خدمات روانشناختی تخصصی از مراکز روانشناسی برای مشکلات پیچیده